علیرغم تاریکی که معدنچیان روز به روز در حفر پودر زغال سفید کلارک در داخل کوه تحمل کردند، روشنایی پر جنب و جوشی در شهرها وجود داشت که واقعیت تلخ زیرزمینی را تکذیب می کرد.

مردها با قدم زدن به سمت پایین کوه، چرخاندن سطل های ناهار گرد خود و کشش در یک عصر آرام، ممکن است بوی نان پختن چهارده قرص دو بار در هفته توسط آملیا جینیچیو در پانسیون خانواده اش در ایتالیایی تپه را گرفته باشند.

یا ممکن است نگاهی اجمالی به اسب سفیدی به نام جیم داشته باشند که با خواربارفروشی و گاری در سراسر نورتونویل می چرخد تا غذا و لوازم مورد نیاز را صبح تحویل دهد.

شاید، وقتی مسیرهای خود را از میان کوهپایه‌ها می‌رفتند، اسبی با سرعت از کنار برخی از آنها عبور کرد ماما سارا نورتون داخل آن بود که برای شرکت در یک زایمان عجله داشت.

گفته می‌شود که همسر بنیانگذار نورتونویل در طول زندگی‌اش ششصد نوزاد را بدون از دست دادن حتی یک نوزاد به دنیا آورده است.

در پایین شهرها آرایشگاه هایی وجود داشت که در آنها تمیز می شد، سالن های بیلیارد برای استراحت، و برای معدنچیانی که مایل به ادامه تحصیل بودند.

کلاس های عصرانه توسط مدارس محلی برگزار می شد. بسیاری از مردان از نظر مذهبی در این کلاس‌ها شرکت می‌کردند، حتی پس از ده ساعت زیرزمین، به‌ویژه آنهایی که برای کمک به خانواده‌هایشان، مدرسه را در زمانی که پسر بودند به معدن ترک کرده بودند.

سازمان‌های برادرانه، از پسران اعتدال، لژ ماسونی، و ارتش بزرگ جمهوری گرفته تا نظم باستانی کارگران متحد فراوان بودند. به گفته بازدیدکنندگان، شهرهای زغال سنگ کوه دیابلو پر جنب و جوش مثبت بودند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *